یک چادر، دو امداد

متن مرتبط با «اصفهانی» در سایت یک چادر، دو امداد نوشته شده است

303. سيد ابوالحسن اصفهانی و تحمل سختی‏ آيت الله مرعشی گويد روز عيدی بود ديدم صاحب منزل اساس منزل آسي

  • 303. سيد ابوالحسن اصفهانی و تحمل سختی‏آيت الله مرعشی گويد روز عيدی بود ديدم صاحب منزل اساس منزل آسيد ابوالحسن اصفهانی را بيرون انداخته است و می‏گويد حالا كه اجاره نداری بيرون رويد. هرچه ايشان می‏گفت پول ندارم او نمی‏پذيرفت. ناراحت شدند و بيرون رفتند به آن مرد عرب گفتم آيا او را می‏شناسی؟ او از بهترين شاگردان آخوند خراسانی است، به او مهلت بده اجاره‏ات را می‏پردازد، با التماس من حاضر شد مهلت دهد.[1]304. تحمل سختی آيت الله شيخ هاشم قزوينی‏استاد جلال الدين همايی گويد: من و تعدادی از طلاب مدرسه نيماورد، با گرسنگی و قحطی دست و پنجه نرم می‏كرديم، يك روز در مدرسه با رفيقم مباحثه می‏كردم، كه طلبه برجسته‏ای از اهل قزوين (آيت الله شيخ هاشم قزوينی) بود، ناگهان حالش دگرگون شد و بيهوش افتاد هيچ بيماری نداشت و جوانی سالم و با نشاط بود فهميدم دردش گرسنگی است و آن را از من پنهان داشته است، با شتاب از جای برخواستم، هر چه در گوشه و كنار مدرسه گشتم تا پولی به دست بياورم وجهی نيافتم تا لقمه نانی فراهم كنم از مدرسه خارج شدم و خود را به خيابان رساندم، ناگهان در گوشه خيابان چشمم به چند برگ كاهوی گل آلود افتاد آن را برداشتم و در جوی آب شستم و به سرعت كنار دوستم آمدم همچنان بيهوش افتاده بود، اندكی از آن برگ‏های كاهو را در دهانش نهادم، بی رمق با چشمان بسته به جويدن پرداخت، چند برگ را كه جويد دوباره حيات رفته به او بازگشت، هنوز برگ‏های كاهو تمام نشده بود كه چشمانش باز شد و با لبخندی برخواست، نشست و بی درنگ رو به من كرد و انگشت روی خط نهاد و گفت: كجای بحث بوديم وديگر از آن گرسنگی و بيهوشی چيزی نگفت، چنان بود كه گويی هيچ اتفاقی نيفتاده است.[2]305. آيت الله ميرزا زين العابدينی و تحمل سختی‏آيت الله ميرزا زي, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها